پرسش :

این که شیعیان نماز عصر را بلافاصله بعد از نماز ظهر مى خوانند برخلاف سنّت پیامبر صلى الله علیه و آله و نوعى دروغ نیست؟! زیرا هنوز عصر نشده است؟!


پاسخ :
در ابتدا گفتنى است؛ زمان برگزارى نماز ظهر و عصر از هنگام اذان ظهر تا قبل از غروب یا مغرب است. بنا براین اگر کسى به هر دلیلى مانند خواب و یا سفر و یا تأخیر تا هنگام عصر نماز نخوانده باشد ابتدا باید نماز ظهر بخواند و سپس نماز عصر و دروغى اتفاق نیفتاده است بلکه از نظر شرعى نمازها یک وقت فضیلت دارد که نماز ظهر بهتر است در هنگام ظهر و نماز عصر در هنگام عصر خوانده شود اما جمع بین نماز ظهر و عصر و مغرب و عشاء در زمان پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله انجام مى شده و در روایات شیعه و روایات اهل سنّت آمده است؛
عبداللّه بن سنان از حضرت امام صادق علیه السلام نقل کرده که آن حضرت فرمود: «پیامبر خدا صلى الله علیه و آله بدون این که عذرى در کار باشد، نماز ظهر و عصر و نیز مغرب و عشاء را با یک اذان و دو اقامه خواندند»1.
اسحاق بن عمار از امام صادق علیه السلام نقل مى کند که آن حضرت فرمود: «پیامبر خدا صلى الله علیه و آله بدون این که عذرى در کار باشد، ظهر و عصر را در یک نوبت مى خواندند. عمر به آن حضرت گفت: آیا در نماز چیز تازه اى پیدا شده؟ پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله گفت: نه چیز تازه اى درباره نماز نیامده ولى خواستم بر امّت خودم گشایشى بدهم»2.
عبدالملک قمى مى گوید: به امام صادق علیه السلام گفتم: مى توانم بین دو نماز بدون این که عذرى داشته باشم جمع بکنم؟ امام علیه السلام در جواب گفت: پیامبر خدا صلى الله علیه و آله این کار را انجام داد و خواست که امّت را در آسایش و سبکى قرار دهد»3.
عبداللّه بن عمر مى گوید: «پیامبر با این که در مدینه بود و مسافر نبود نماز را تمام و با هم خواند»4.
امام باقر علیه السلام فرمود: «پیامبر خدا ظهر و عصر و نیز مغرب و عشاء را با یک اذان و دو اقامه خواندند».5
فقهاى شیعه به پیروى از این احادیثى که از عمل پیامبر حکایت مى کند و از روایاتى که از پیشوایان بزرگ اسلام رسیده است و به پیروى از ظواهر آیات قرآنى، در تمام اعصار اسلامى، تفریق میان نمازها را مستحبّ دانسته و مى فرمایند: فاصله انداختن میان نمازها و اقامه هر نمازى در وقت فضیلت خود مستحبّ و افضل است و در عین حال مى توان این مستحبّ را ترک نمود و نمازها را جمع خواند و معناى مستحبّ همین است که انسان بسان سایر مستحبّات در فعل و ترک آن مختار باشد.
جابربن زید از ابن عباس نقل کرده است که: «پیامبر خدا صلى الله علیه و آله هفت رکعت مغرب و عشاء را با هم خواند و هشت رکعت ظهر و عصر را با هم خواند و آن حضرت در مدینه بود».6 و نیز مى گوید: «پیامبر اسلام هفت رکعت را با هم خواند و هشت رکعت را هم با هم خواند».7
- ابن عباس مى گوید: «پیامبر اسلام در مدینه، بین ظهر و عصر و بین مغرب و عشاء جمع مى کرد، بدون این که عذرى در کار باشد»8.
- سعیدبن جبیر از ابن عباس نقل مى کند: «رسول خدا صلى الله علیه و آله ظهر و عصر و مغرب و عشاء را با هم خواند بدون این که خطر و یا سفرى در کار باشد»9.
حکمت این مسئله و جواز جمع بین نمازها به خاطر آسایش مسلمین و سخت نگرفتن به آنان بوده است.
در روایتى از اهل سنّت آمده است که پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله جمع بین نماز ظهر و عصر و نماز مغرب و عشاء کرد، به آن حضرت عرض شد که چرا چنین کردى؟ فرمود: این گونه عمل کردم تا حرجى بر امّتم نباشد.10 ابن عباس نیز در تبیین فلسفه و حکمت این حکم مى گوید: به خاطر گشایش و تخفیف بر امّت، پیامبر صلى الله علیه و آله این کار را کرد.11
این ها قسمتى از احادیثى است که محدّثان اهل تسنّن در کتاب هاى تفسیر و حدیث خود نقل کرده اند و همگى حاکى از این است که جدا خواندن نمازها امرى مستحبّى است و اگر روزى دیدیم که مراعات این مستحب به اصل اداى فریضه لطمه مى زند، به دستور خود پیامبر مى توانیم ترک کنیم، یعنى هر دو را با هم بجا آوریم. امروز در بسیارى از مناطق، وضع زندگى طورى تنظیم شده که مراعات این استحباب، موجب مشقّت شده است و چه بسا سبب مى شود که گروهى از انجام اصل نماز سر باز زنند. در این موقع با الهام گرفتن از راهنماى خود، پیامبر مى توان براى مراعات «اهم»، مسئله تفریق را ترک نمود، و هم اکنون بسیارى از فقهاى اهل تسنّن همین نظر را دارند، ولى به ملاحظاتى از اظهار نظر خوددارى مى کنند.12 بنابراین، جمع کردن بین نماز ظهر و عصر و نیز مغرب و عشا، هیچ گونه اشکالى ندارد زیرا ریشه در روایات و سیره پیامبر مکرم اسلام صلى الله علیه و آله دارد و متّهم ساختن شیعه به این که خلاف سنّت پیامبر عمل مى کنند، کار دشمنان اسلام و مسلمین است.
آیاتى که با صراحت به اوقات نماز اشاره دارد در هیچ کدام به جزئیات به طور کامل و پنج وعده بودن تصریح نشده است. خداوند متعال مى فرماید:
«اَقِمِ الصَّلوةَ لِدُلوکِ الشَّمسِ اِلى غَسَقِ الَّیلِ وقُرءانَ الفَجرِ اِنَّ قُرءانَ الفَجرِ کانَ مَشهودا»13؛ «نماز را از زوال خورشید (هنگام ظهر) تا نهایت تاریکى شب [نیمه شب ]برپا دار؛ و همچنین قرآن فجر [نماز صبح ]را؛ چرا که قرآن فجر، مشهود (فرشتگان شب و روز) است!»14.
بنابراین نمازهاى یومیه داراى اوقات مخصوص و اوقات مشترک و اوقات فضیلت هستند. مثلاً نماز عصر داراى سه وقت است: وقت فضیلت نماز عصر و آن زمانى است که سایه شاخص (چوب یا میله اى صاف که در زمین مسطّح به صورت عمود نصب شود) به دو برابر خود برسد. وقت مشترک نماز ظهر و عصر از زمانى آغاز مى شود که به اندازه خواندن نماز ظهر از اذان گذشته باشد و پایان آن تا موقعى است که به اندازه خواندن نماز عصر به مغرب یا غروب آفتاب باقى مانده باشد. وقت مخصوص نماز عصر موقعى است که به اندازه خواندن نماز عصر تا مغرب یا غروب آفتاب باقى مانده باشد. در منابع روایى شیعه روایاتى نیز در خصوص استحباب این امر نقل شده15 و کلام حضرت امام على بن ابیطالب علیه السلام در نامه 52 نهج البلاغه نیز تبیین اوقات فضیلت نمازهاى یومیه و تأکید بر امرى مستحبّ و یکى از سنن پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله دارد و دلالتى بر وجوب و الزام و حتمیّت ندارد.
امام على علیه السلام پس از آن که محمدبن ابى بکر را براى فرماندارى مصر انتخاب کرد، دستورالعملى نسبت به نماز اوّل وقت به او نوشت: «صَلّ الصّلاةَ لِوقْتِها المُؤقّت لها، و لا تُعجِّل وقتها لِفَراغ، و لاتُؤِّرها لاشْتِغالٍ وَ اعْلمْ انّ کُلّ شى ءٍ مِنْ عملک تَبَعٌ لِصلاتِکَ»16؛ «نماز را در وقت اختصاصى خودش بخوان اوّل وقت، و چون بیکار شدى در انجام نماز شتاب نکن، یا چون به کارى مشغول هستى آن را تأخیر مینداز، و بدان که تمام اعمال تو، در گرو قبولى نماز تو مى باشد» و در نامه 52 خطاب به تمامى والیان، اوقات فضیلت نماز و خواندن نماز با مردم و اقامه آن را متذکّر مى گردد. فقهاى شیعه نیز با توجّه به روایات و ظواهر قرآن علاوه بر این که فتوا به جواز جمع بین دو نماز داده اند، قائل به استحباب خواندن نماز در وقت فضیلت آن هستند.
پی نوشت:
1. وسائل الشیعة، ج 4، ص 220.
2. همان، ص 221.
3. همان.
4. همان.
5. همان، ص 223.
6. صحیح، بخارى، ج 1، ص 201، باب تأخیرالظهر الى العصر، ح 518.
7. همان، ص 206، ح 537، باب وقت المغرب.
8. صحیح سنن نسائى، ج 1، ص 200، حدیث 601، باب الجمع بین الصلوتین فى الحضر.
9. صحیح، مسلم، ج 1، ص489، ح49، باب الجمع بین الصلوتین فى الحضر.
10. صحیح، مسلم، ج 2، ص 151.
11. همان، ص152.
12. ر.ک: مکارم شیرازى، پاسخ به پرسش هاى مذهبى، قم، امیرالمؤمنین، 1377، ص300.
13. اسراء 17، آیه 78.
14. ر.ک: جلال الدین سیوطى، الدرالمنثور، بیروت داراحیاء التراث العربى، ج 5، ص 282ـ280.
15. این روایات در وسائل الشیعة، ج 4، ص 156 باب 10 جمع آورى شده.
16. نهج البلاغه، نامه 27 و 15.
منبع: www.porseman.org